خانه / دسته‌بندی نشده / محیط زیست در پایتخت و بحرانی به نام هویت

محیط زیست در پایتخت و بحرانی به نام هویت



به گزارش روز یکشنبه ایرنا، فرهنگ حفظ محیط زیست مقوله ای است که در زندگی امروز بسیار پر رنگ شده است زیرا به اعتقاد کارشناسان، محیط زیست دیگر مقوله ای فانتزی نیست بلکه یک اصل در زندگی است و نبود آن نابودی بشر را در پی خواهد داشت.
این تاثیر در نقاط مختلف کشور متفاوت است؛ در برخی از مناطق ایران مردم برای حفظ محیط زیست به صورت پررنگ در صحنه حضور دارند اما در برخی مناطق هیچ واکنشی نسبت به حفظ و حتی تخریب محیط زیست دیده نمی شود.
محمد درویش مدیر کل سابق دفتر مشارکت های مردم سازمان حفاظت محیط زیست در این باره به خبرنگار علمی ایرنا گفت: متاسفانه مردم برخی از نقاط کشور نسبت به وضعیت محیط زیست و حتی هوایی که تنفس می کنند، بی تفاوت هستند که این امر نیاز به بازسازی فرهنگ غنی ایرانی نسبت به حفظ محیط زیست دارد اما در مقابل در برخی نقاط کشور افراد به حدی برای محیط زیست خود ارزش قائل هستند که دل هر انسانی را شاد می کند.
وی افزود: زمانی در روستای گلال در دالاهو واقع در استان کرمانشاه مردمانی وجود داشتند که درآمدشان از گرفتن سنجاب بود، این حیوانات را به قاچاقچیان می فروختند و زندگی خود را می گذراندند اما با راه اندازی اولین مدرسه طبیعت در آنجا و کار کردن با کودکان روستا در مورد حفظ محیط زیست و ارزش این گونه های ارزشمند، همه به جز یک نفر پیمان بستند که دیگر هرگز سنجاب شکار نکنند چون دلشان می خواهد که همچنان بلوط ها در روستایشان باقی بماند.
وی ادامه داد: همچنین در منطقه پاقلات و لامرد در استان فارس مردمانی دیده می شوند که با هزینه خودشان یگان حفاظت از منابع طبیعی تشکیل دادند و جوانان پاقلاتی کارشان این است که به رانندگان عبوری هشدار می دهند آهسته حرکت کنند چون ممکن است کبک های بلوچی زیر خودرو بروند، کبک هایی که در منطقه خواهان زیادی دارند اما فردی آنها را شکار نمی کند و به راحتی در میان مردم زندگی می کنند.
این فعال محیط زیست افزود: در حسین آباد سربیشه در خراسان جنوبی نیز حضور موثر تشکل های مردم نهاد سبب شد تا مردم به جای این که تعداد بزهای خود را زیاد کنند تا منجر به ریشه کنی پوشش گیاهی، افزایش چشمه های گرد و غبار و مهاجرت شود با معرفی شخصیت های بزرگ ملی در قالب عروسک و بازاریابی بتوانند معیشتی درخور داشته باشند.
وی ادامه داد: در گل سفید در مرز بین منطقه حفاظت شده هلن و سبز کوه در چهار‌محال‌ و‌ بختیاری نیز همین قصه اتفاق افتاده و مردم دیگر بلوط ها را به ذغال تبدیل نمی کنند؛ این حماسه در کانی برازان، گندمان، کمجان در استان های آذربایجان غربی در چهارمحال و بختیاری و در فارس نیز شنیده می شود.
درویش گفت: اما در تهران از چه حماسه مردمی می توان صحبت کرد که نشاندهنده ژینایی( زنده سازی) و همبستگی آنها باشد و این که توانستیم به کمک هم یک مشکل محیط زیستی و یک بحران اجتماعی را حل کنیم ؟ سوال این است چرا این اتفاق در تهران نمی افتد ؟ ریشه آن چیست؟
وی با اشاره به برخی تبعات بی هویتی محیط زیستی گفت: به عنوان مثال 105 میلیون متر مکعب آب از سرشاخه های زاینده رود به یزد می رود تا یزدتایر داشته یاشیم، 55 درصد سفال کشور را داشته باشیم که چه شود؟ به واقع، هویت ملی یزد را از دست دادیم؛ استانی که یکی از باکیفیت ترین و امن ترین استان ها بود و مردم ان به قنوت، قنات و قناعت زبانزد بودند اما الان یزد در کم تحرکی و دیابت رکورددار است و مشکلات بسیار زیادی دامن این استان را گرفته است، وضعیتی که می توان آن را ناشی از ویروسی به نام بی هویتی دانست.
وی با بیان این که شبیه همین ویروس احتمالا در انتظار استان سمنان است، افزود: از بین 31 استان کشور بهترین وضعیت محیط زیستی را سمنان دارد و کمترین بدهکاری را به محیط زیست دارد؛ زیرا پنجمین استان بزرگ ایران با جمعیتی حدود 600 هزار نفر است و همین مساله سبب شد تا فشار بر این منطقه کم شود و همچنان بهترین عرصه های طبیعی را که از آن به عنوان آفریقای کوچک یاد می شود در منطقه سمنان و خارتوران و جنگل ابر آن ببنیم.
درویش تاکید کرد: با اجرای طرح انتقال آب خزر به سمنان، در حقیقت فراموش می کنیم یکی از مهمترین اتفاقاتی که در این شرایط می افتد بی هویتی است که دامن آن سرزمین را می گیرد؛ مردمی که نسبت به سرزمینشان عشق و علاقه نداشته باشند در بزنگاه هایی که باید برای حفظ آن با هم متحد شوند، از منافع شخصی خود نمی گذرند.
عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور تاکید کرد: در این میان، تهران قربانی این نگاه شده است؛ جایی که در یک مخروط افکنه جنوب البرز مرکزی در قلمرو 750 کیلومتر مربعی آن واقع است؛ به باور اکولوژیست ها، این قلمرو بین دو تا سه میلیون نفر را می توانست سرویس مطلوب و با کیفیت دهد، اما اکنون 10 میلیون نفر اقامت شب و 21 میلیون تردد در روز دارد.
وی افزود: تهران هفت هزار نزاع در هر 100 هزار نفر را تجربه می کند و سومین شهر نزاع خیز جهان است، پایتخت کشورمان بر اساس اعلام موسسه مرسر در لندن در سال 2016 در بین 230 شهر بزرگ دنیا از نظر کیفیت زندگی 188 شد ، 20 میلیون ساعت از عمر شهروندان آن در ترافیک تلف می شود که ارزش آن 10 هزار میلیارد تومان است، بین جایی که دریاچه استادیوم آزادی است تا وردآورد در یک دهه اخیر بین هفت تا 17 متر سطح آب زیرزمینی پایین رفته است و ما بیشترین ساخت و سازها را در همان منطقه یعنی منطقه 22 داریم.
درویش ادامه داد: جایی که میزان نشست رودخانه آن در پایاب رودخانه کرج در دشت شهریار به 36 سانتی متر و در پایاب جاجرود در معین آباد ورامین به 25 سانتیمتر در سال رسیده، دکل های برق کج شدند اما هیچ تحرکی و یا مطالبه ای جدی در این زمینه از تهرانی ها نمی بینید؛ شهری که 90 برابر شرایط بحرانی با موضوع نشست زمین روبه رو است که از آن در حوزه بیابانزایی به عنوان آخرین مرحله و غیر قابل برگشت یاد می شود، چگونه است که مردم آن این گونه بی تفاوت هستند؟
به گفته درویش، برای همین است که اگر بخواهیم ژینایی را دوباره به تهران برگردانیم گام نخست و مهم آن این است که یک حلقه ارتباطی و عشق مشترک بین مردمی ایجاد کنیم که خیلی از آنها از سر اجبار و یا به خاطر آرزوها و یا ویرانی های سرزمینشان وارد تهران شدند و درک مشترکی از تهران ندارند.
درویش ادامه داد: برای حل مشکل نمی توان هفت میلیون نفر را از تهران خارج کرد، اما ایجاد همبستگی هنر بزرگی است که باید داشته باشیم و نیاز به فرهنگ سازی و جلب مشارکت مردم دارد.
درویش گفت: علاوه بر غیبت بخش های فعال در نهادها برای جلب مشارکت عمومی مردم، برخی عملکردها نیز در چند سال اخیر از جمله در شهرداری بحران های زیادی به بار آورده و بیشتر از تعهدات برنامه توسعه در شهر ساخت و ساز صورت گرفته است، میزان اتوبان ها و بزرگراه هایی که اکنون در تهران ساخته شده چیزی است که باید در افق 1404 ساخته می شد؛ اساسا چرایی این موضوع سوال نمی شود که متولیان شهرداری تهران در سال 1384 میزان خودروها را سه برابر ظرفیت خیابان ها اعلام کردند و وقتی شهر را تحویل دادند، معاون حمل و نقل ترافیک شهرداری اعلام کرد میزان خودروها 6 برابر ظرفیت خیابان ها شده است.
وی ادامه داد: 11 هزار میلیارد تومان خسارت کم تحرکی را بابت ابتلا به دیابت، کبد چرب، سکته های مغزی و قلبی، فشار خون و ناراحتی های ریوی، تهرانی ها می دهند چون مجالی برای استفاده از ابزارهای پرتحرک رفت و آمدی ندارند.

**چه باید کرد؟
درویش تصریح کرد: بزرگ تر از این فاجعه، بی تفاوتی مطلق ما است؛ هر کدام از ما می توانیم یک رسانه باشیم و از این فرصت و امکانات استفاده کنیم تا به تقویت رفتارهای درست مدنی در شهر کمک کنیم و این تغییر را رقم بزنیم.
این فعال محیط زیست به ترافیک تهران اشاره کرد و گفت: فرض کنیم تمام خودروهای تهران برقی باشند، باز هم مشکل ترافیک حل نخواهد شد؛ سال گذشته در کپنهاک جشنی برای گرامیداشت افزایش تعداد دوچرخه سوارها در قیاس با خودروسوارها برگزار شد که این دستاورد حاصل برنامه 47 ساله آنها بود؛ ما هم می توانیم این تجربه را کسب کنیم به شرطی که این ظرفیت و سرمایه اجتماعی را ایجاد کنیم و باز تاکید می کنم که باید از خود شروع کنیم با تاسی از این شعر که ‘تو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آید/ تو چراغ خود برافروز که یکی چراغ روشن زهزار مرده بهتر’ .
علمی 9014** 6075
خبرنگار: کیمیا عبدالله پور* انتشار: زهرا هجینی نژاد



انتهای پیام /*










دیدگاهتان را بنویسید