خانه / دسته‌بندی نشده / قهقهه پرده به پرده تماشاگران با نمایش ‘کچل اوغلان’ در تبریز

قهقهه پرده به پرده تماشاگران با نمایش ‘کچل اوغلان’ در تبریز



به گزارش ایرنا، نمایش ‘کچل اوغلان’ به کارگردانی و طراحی بابک نهرین با سبک جدید و متفاوتی از کارهای گذشته این کارگردان و بازیگر مشهور تبریزی پرده به پرده لذت، شادی و خنده را به تماشاگران هدیه می کند.
داستان این نمایش که برگرفته از داستان ها و افسانه های فولکلور آذربایجان است از داخل حمامی قدیمی با اجرای کاری موزیکال به سبک آذری شروع می شود و حرکات نمایشی گروه هنری در تماشاگر کیسه کشی، لنگ پوشی، سرتراشی و شست و شو در خزینه حمام های قدیمی را با شعر و آهنگی دلنشین تداعی می کند.
در مسیر قصه، بمب شادی تماشاگران با ورود بابک نهرین، بازیگر نقش کچل اوغلان، می ترکد و این هنرمند مشهور تبریزی قصه پرغصه شوم بختی خود را که ناشی از نداشتن زیبایی ظاهری و پول است، در خزینه حمام با سردادن آوازهای بلند واگویی می کند.
در این دیالوگ در حالی که ‘کچل اوغلان’ تصور می کند ندایی از درونش به گله ها و شکوه های وی از خساست استاد و بدبختی اش پاسخ می دهد، در واقع امر این حمامی ( استاد کچل اوغلان) است که غافلگیرانه پشت سر وی آمده و به ناله های وی پاسخ می گوید.
در هر حال آواز خوش کچل اوغلان در فضای سالن می پیچد و تماشاگران را به ذوق می آورد و تشویق آنان را به دنبال دارد.
این صحنه از نمایش با دعوا و تعقیب و گریز کچل اوغلان با استاد حمامی خود، خروج دو نفر پس از شست و شو از حمام و آمدن پیرمرد متمولی که از سر شیرین بختی ازدواج های مکرر دارد و کچل اوغلان از سر بدبختی غبطه حال او را می کند ادامه می یابد و کچل اوغلان در ازای گرفتن پول، پیرمرد را برای رفتن سر سفره عقد شست و شو می دهد و ادامه قصه…
نمایش ‘کچل اوغلان’ با کنار رفتن پرده حمام در پرده دوم وارد بازار قدیمی و افسانه های گذشته می شود و دوباره نقش آفرینی گروه هنری با تلفیقی از حرکات نمایشی و آهنگ های آذری تماشاگران را با صحنه های خرید و فروش کالا در دوران قدیم و حضور پررنگ بانوان در آن همراه می کند.
صحنه روبرو شدن کچل اوغلان با دختر پادشاه در این بازار با حرکات رمانتیک بازیگران این نقش ها تماشاگران را به ذوق می آورد و در شلوغی خرید و فروش های مردم در بازار، بذر عشق در دل کچل اوغلان شروع به رشد می کند و با ترک صحنه از سوی دختر پادشاه، سکوت و غم در بازار و به تبع آن داخل سالن نمایش را دربر می گیرد و کچل اوغلان گیج و منگ از آتش عشق راهی خانه می شود.
در ادامه نمایش مادر کچل اوغلان مشغول نخ ریسی نشان داده می شود و قصه نمایش با آمدن خواستگار مادر کچل اوغلان، همسایه و سرانجام کچل اوغلان و ابراز قصه عاشقی خود به دختر پادشاه و درخواست از مادرش برای خواستگاری از آن در مسیر خنداندن تماشاگران حرکت می کند و فضای سالن با صدای خنده و قهقهه آنان پر می شود.
چراغ ها دوباره خاموش می شود؛ پرده خانه کچل اوغلان کنار می رود و جای خود را به پرده قصر پادشاه می دهد؛ دوباره گروه حرکات نمایشی همراه با نوای آهنگ آذری سرگرم خندان دختر پادشاه هستند.
در پس بیرون رفتن گروه نمایشی ناامید از خنداندن دختر پادشاه، کچل اوغلان در قالب شیر تربیت شده قباد سیب فروش (خواستگار مادر کچل اوغلان که قصه عاشقی وی را در هنگام گفتن به مادرش شنیده بود و برای رسیدن کچل اوغلان به معشوقش با او دست به یکی شده بود) روی صحنه می آید و دوباره بمب خنده تماشاگران با دیدن صحنه های خنده دار بازیگران در فضای سالن می پیچد و قصه ادامه می یابد.
دختر پادشاه با دیدن حرکات خنده دار شیر و پدرش می خندد و در ادامه قصه، کچل اوغلان نقاب خود را کنار می زند و خواستگار دختر پادشاه می شود که پادشاه پرده از راز دخترش که توسط اجنه ها طلسم و بختش بسته شده است، برمی دارد.
عاشق دلباخته مشروط بر اینکه با دختر پادشاه ازدواج کند برای باطل کردن سحر و طلسم و بخت گشایی دختر پادشاه و خودش راهی دره جن ها می شود.
رنگ و لعاب قصر مجلل پادشاه در پس خاموشی چراغ های صحنه نمایش جای خود را به تاریکی و وحشت دره اجنه ها می دهد و گروه نمایشی آن را همراهی می کند؛ پس از ترک گروه نمایش از صحنه، دو جن زن و مرد در کنار دختر زشت و عجوزه خود که مشغول دعوا و کلنجار رفتن برای بستن بخت سایر دختران هستند، ظاهر می شوند.
تجربه کلبه وحشت بر سالن نمایش چیره می شود و کم و زیاد شدن نور چراغ ها، پشت پرده ترسناک صحنه نمایش در فضای تاریک سالن نمایش، جیغ و فریاد بازیگران نقش اجنه ها و چهره و حرکات ترسناک جن ها، مو بر تن تماشاگران سیخ می کند؛ گویا ترسی لذت بخش از درون تماشاگران را نهیب می زند.
داستان در گذر زمان کچل اوغلان را به دره جن ها می برد و صحنه های برخورد وی با اجنه ها صدای خنده تماشاگران را به اوج می رساند؛ در هیاهوی ترس و وحشت کچل اوغلان از دیدن جن ها و دعوای اجنه های زن و شوهر با او، کچل اوغلان برای باطل کردن طلسم با اجنه ها وارد معامله می شود تا با ایجاد شرایط ازدواج بین دختر آن ها با پادشاه، هم بخت دختر اجنه ها و هم بخت دختر پادشاه باز شود و در نتیجه به وصال یار برسد.
حالا پرده وحشت به کنار می رود و دوباره قصر پادشاه نمایان می شود، دختر پادشاه در بستر بیماری منتظر نوش داروی کچل اوغلان روزگار سپری می کند.
در لحظه لحظه های نگرانی و دلواپسی پادشاه و وزیر دربار و ناامیدی از نیامدن کچل اوغلان، رستم قصه نمایش به همراه نوش دارو از راه می رسد و پس از کش و قوس با درباریان، طلسم اجنه ها را باطل می کند و به مراد دل خود می رسد و در پی آن گشایشی در بخت پادشاه و سایر درباریان نیز بوجود می آید.
قصه کچل اوغلان با خوشی و شیرینی و رسیدن کچل اوغلان به وصال یار تمام می شود و تماشاگران پس از حدود سه ساعت خنده و لذت سالن نمایش را ترک می کنند.
نمایش ‘کچل اوغلان'(حسن کچل) به کارگردانی بابک نهرین و بازیگری ناصر هاشمی، فرید ادهمی، یاسمین خلخالی، بهمن تقی پور و بهرام حسن بابایی از چهارشنبه هفته گذشته به مدت حدود 50 روز در تبریز به صحنه می رود.
گزارش از: پرویز بابائی**انتشار دهنده: رستگار
8023/518/6183



انتهای پیام /*










دیدگاهتان را بنویسید